نوشته شده توسط : عارف

اگر روزی خیانت دیدی ، بدان که قیمتت بالاست .

> حتی بهترین فرزندان نیز دشمن جان پدر و مادرانند.

> از دشمن خود یکبار بترس و  از دوست خود هزار بار .

> نقاش کامل آنست ک



:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , ,
:: بازدید از این مطلب : 1410
|
امتیاز مطلب : 243
|
تعداد امتیازدهندگان : 75
|
مجموع امتیاز : 75
تاریخ انتشار : 22 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عارف

مناسب ترین سن برای ازدواج چه سنی است؟

 

http://iranroshan.com/uploads/1318762179.jpg

 

سن در ازدواج از دو نظر داراي اهميت است - 1     :از نظر رواني - 2    از نظر فيزيولوژيكي .

1) جنبه رواني: انسان در فرايند رشد از نظر رواني در سنين مختلف داراي ويژگي هاي متفاوت مي باشد. روان شناسي كودك با روان شناسي نوجوان، جوان و پير متفاوت است. خصوصيات رواني يك نوجوان با...



__._,_.___


:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , , ,
:: بازدید از این مطلب : 860
|
امتیاز مطلب : 50
|
تعداد امتیازدهندگان : 17
|
مجموع امتیاز : 17
تاریخ انتشار : 9 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عارف

ارزش نفس خیلی بیشتر از اعتماد به نفس جایگاه شما در دنیا را نشان می دهد.

اعتماد به نفس معمولاً با خودانگاره—توجه و احترام نسبت به خود--اشتباه گرفته می شود. ارزش نفس، بیشتر عملکردی است و به این مربوط است که چطور با خودتان رفتار می کنید نه اینکه چطور درمورد خودتان فکر می کنید.

ارزش گذاشتن بر چیزی بیش از مهم پنداشتن آن است. ارزش گذاشتن یعنی دریافتن کیفیات عالی آن چیز و صرف زمان، انرژی و تلاش بسیار برای حفظ آن. بعنوان مثال، اگر یک نقاشی اثر داوینچی داشته باشید، روی زیبایی و طراحی آن تمرکز می کنید نه ترک هایی که روی نقاشی افتاده است و از اینها گذشته، بسیار خوب با آن رفتار می کنید و سعی می کنید که در ایدآل ترین وضعیت دمایی و رطوبتی از آن نگهداری کنید. به همین ترتیب، افرادیکه ارزش نفس دارند، کیفیات عالی خود را می شناسند و سعی می کنند که کیفیات نازل تر خود را نیز ارتقاء دهند و مراقب سلامت، رشد و پیشرفت فیزیکی و فیزیولوژیکی خود هستند.

نکته جالب این است که آنهایی که ارزش نفس دارند، برای دیگران هم ارزش زیادی قائلند. آنها هرچه بیشتر برای دیگران ارزش می گذارند، ارزش نفسشان بیشتر می شود.

بااینکه دیدن این تمایل در خودتان دشوار است اما می توانید این خصوصیت را به خوبی در دیگران مشاهده کنید. وقتی آنها به دیگران ارزش می گذارند، به خودشان بیشتر ارزش می گذارند، یعنی وضعیت سلامتشان را ارتقاء می دهند، کیفیات عالی خود را شناخته و درک می کنند و رشد و توسعه فردی خود را تقویت می نمایند. اما کسانیکه برای دیگران ارزشی قائل نیستند، بر خودشان هم ارزش نمی گذارند و به همین ترتیب سلامتشان رو به زوال می رود، انسانیت خود را تا اندازه ای خدشه دار می کنند، و دیدگاهی باریک بینانه تر و سختگیرانه تر پیدا می کنند که همه اینها بر رشد و توسعه فردی آنها تاثیر منفی بر جای می گذارد.

به عبارت دیگر، وقتی به کسی دیگر ارزش می گذارید، یک وضعیت ارزش را تجربه می کنید-یک حس سرزندگی، معنا و هدف (حس زندگی کردن شما تقویت می شود)-و وقتی به کسی ارزش نمی گذارید، وضعیتی بی ارزش را تجربه می کنید که اهمیت خوب زندگی کردن در آن کمتر می شود.

تشخیص اینکه در یک وضعیت بی ارزش هستید خیلی سخت است چون بی ارزش کردن دیگران نیاز به کمی آدرنالین دارد که یک حس موقتی قدرت و قطعیت را در شما به وجود می آورد. درمقابل، وقتی ارزش نفستان بالا باشد، دیدگاه های دیگران را راحت تر می بینید و می توانید بدون احساس بی ارزش شدن یا بی ارزش کردن دیگران، نظرات خود را ابراز کنید.

بی ارزش کردن دیگران همیشه حس زوال در شما ایجاد می کند چون خودتان باید در یک وضعیت بی ارزش قرار بگیرید تا بتوانید کسی را بی ارزش کنید. به همین خاطر است که وقتی واقعاً حس و حال خوبی دارید، ناراحت کردن دیگران کار سختی است.

فریب بزرگ در بی ارزش کردن دیگران این است که هیچوقت شما را در تماس با مهمترین مسائل درمورد خودتان قرار نمی دهد و در نتیجه هیچوقت ارزش نفس برایتان ایجاد نمی شود. برعکس، هدف آن این است که ارزش کسی دیگر را پایینتر از ارزش شما نشان دهد. اگر این عمل کند، هر دوی شما بی ارزش می شوید. اگر عمل نکند، وقتی آن آدرنالین ایجاد شده فروکش کند و بتوانید همه چیز را در بیشتر از یک بعد ببینید، حتی از آن چیزی که در آغاز بودید هم بی ارزش تر می شوید.

در هر دو حالت، ارزش شخصی شما پایین باقی می ماند.

این مسئله وضعیتی از عدم قدرت ایجاد می کند—شما فقط زمانی حس خوبی پیدا می کنید که در مقایسه با آنهایی که بی ارزششان کرده اید، احساس ارزش کنید. نیاز به قدرت موقتی که با بی ارزش کردن دیگران به دست می آید آنقدر تکرار می شود که کم کم تمام زندگیتان را می گیرد.

ارزش گذاشتن بر دیگران علاوه بر اینکه باعث بالا رفتن ارزش نفس می شود، پاداش اجتماعی هم برایتان به دنبال دارد. اینکار حس تقابل و همکاری را افزایش می دهد.

بی ارزش کردن دیگران موجب ایجاد حس تقابل و مقاومت می شود. و بدتر از همه اینکه باعث می شود دنبال چیزی بگردیم که موجب بد کردن روحیه مان می شود. اگر می خواهید ارزش نفستان را بالا ببرید، بهترین و مطمئن ترین راه ارزش گذاشتن بیشتر به دیگران، انتقاد کمتر از آنها و بی ارزش نکردن آنها است.



:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , ,
:: بازدید از این مطلب : 534
|
امتیاز مطلب : 39
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 5 مهر 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عارف


تنهايي......

 

 

 

چقدر در مورد تنهايي ميدونيد چقدر در موردش ميدونيد??

 

 

تنهايي معني هاي زيادي ميتونه داشته باشه

 

 

گاهي براي تفكر

 

 

گاهي براي ناراحتي

 

 

گاهي غم هامون

 

 

گاهي مشكلات

 

 

گاهي خالي بودن پشتمون

 

 

گاهي هم بي كسي

 

 

تنهايي مشكل بزرگيه كه امروز داره تمام دنيا رو غرق خودش ميكنه

 

 

داره تمام آدم هاي اطرافشو تنها ميسازه

 

 

اما يادتون باشه فقط يك نفر هست كه تنهاست فقط يك نفر

 

 

كه اونم خداست

 

 

خدا

 

 

پس يادت باشه اگه يه روزي تنها شدي به ياد بيار كسي كنارت نشسته روي شونه هات دست گذاشته و بهت ميگه اشتباه نكن تو تنها نيستي

 

 

پس بلند شو و به راهت ادامه بده برو برو تا برسي

 

 

ولي به يك شرط برو، به شرطي برو كه بفهمي واقعا براي چي داري ميري براي چي اين راه رو با اين قدم ها و اين

 

 

كفش ها و اين انرژي و اين روحيه ميري دنبال چي ميگردي چي ميخواي بكاري چي ميخواي برداري چي ميخواي

 

 

به يادگار زير خاك پنهان كني

 

 

ميخواي چي بشي چي هستي براي چي ساخته شدي و و و و و اونقدر هست كه اگه بخوام بگم ميزاري و ميري اما

 

 

نميگم تا خودت واقعا بفهمي و درك كني

 

 

ولي يادت باشه سرنوشتت اون چيزيه كه خودت ميسازي آخر ميرسي به اون چيزي كه خدا ميدونه و آيندته اما راه

 

 

مهمه اينو يادت نره

 

 

اما خدايي در اين نزديكي است كه بيشتر از هركسي مي داند تو كيستي براي چي اومدي و چه رد پايي بر زمين بر

جاي ميگذاري.....
..




:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , ,
:: بازدید از این مطلب : 733
|
امتیاز مطلب : 41
|
تعداد امتیازدهندگان : 13
|
مجموع امتیاز : 13
تاریخ انتشار : 29 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عارف
چرا شاد نیستیم؟
این روزها شادی و نشاط نوعی خرق اجماع شده است. هر چه قدر بیشتر به دنبال یافتن آن حرکت کنی، بیشتر دست نیافتنی به نظر می رسد. اما به راستی چرا این گونه است؟
آیا این درست است که به دنبال شادی اما در جاهای غلط هستیم؟ آیا شادی به این معناست که چه چیزی ، در چه زمانی و چه مقدار به دست آوریم؟ بعضی افراد معتقدند شادی چیزی شبیه عاشق شدن است، که البته شما نمی توانید امکان آن را میسر کنید. اگر این گونه است، پس چگونه شاد شویم؟ در سال ۲۰۰۸ کنفرانسی در سان فرانسیسکو با حضور دانشمندان، روانشناسان ، پزشکان، هنرمندان، فلاسفه و... تشکیل شد که به بررسی این موضوع پرداختند. از نظر آنها مهم ترین عواملی که با غلبه بر آن می توان به این کیمیای خوشبختی دست یافت عبارتنداز:
▪ سد اول: پیچیدگی
ـ راه حل: سادگی
افرادی که از همان اوان کودکی در دیرها و صومعه ها تحت آموزش قرار می گیرند، در مورد مزایای سادگی قطعا چیزهایی می دانند. فکر می کنید که چرا این افراد موی سر خود را از ته اصلاح می کنند؟ پاسخ ساده است. این کار زندگی آنها را ساده تر می کند. اگر انسانها بتوانند سادگی در زندگی را درست مثل دوران قبل از تهاجم تکنولوژی حفظ کنند، مطمئنان نشاط و طراوت آن زمان را نیز خود به خود احیا خواهند نمود. چرا زمانی که یک خانواده می تواند با یک ماشین به امور زندگی خود رسیدگی کند به دنبال ماشین دوم است. زندگی مدرن امروزی انتخاب متنوع تری را برای افراد به ارمغان آورده است اما این انتخاب متحمل هزینه های هنگفتی است. ما اغلب کیفیت زندگی را با استانداردهای زندگی تلفیق می کنیم و بعد از مدتی این ارتباط ناپدید خواهد شد. زندگی ساده فضای بیشتری را برای شما ایجاد می کند ، ارامش خاطر بیشتری خواهید داشت و مسلما از زندگی بیشتر لذت خواهید برد.
▪ سد دوم: گام های کمر شکن
ـ راه حل: اندکی مکث و تامل
فرهنگی که شما را درگیر شبکه ای از زندگی پیچیده کرده است، مسلما لحظه به لحظه شما را تعقیب می کند و به تنش و تحرک وامی دارد و این روح و روان شما را خسته خواهد کرد. در حالیکه لحظه ای تامل، سکوت، ارامش، عبادت و تزکیه نفس کافی است تا باتری خود را شارژ کنید و برای لحظه ای این همه تنش را از تن خود بزدایید. در طول روز ما کاملا جذب حواس خود هستیم و از توجه به روح خود غافل می مانیم. بنابر این نشستن در محلی ساکت و آرام کردن روح و تنفس عمیق لطف بزرگی است که به خود ارزانی خواهید کرد.
▪ سد سوم: منفی نگری
ـ راه حل: مثبت اندیشی
زندان کیفری افراد گناهکار اصلا قابل مقایسه با زندان درونی افراد معمولی نیست. زندان عصبانیت، زندان افسردگی، زندان غرور و زندان دستیابی های پی در پی. شیوه نگرش به زندگی چیزی است که می تواند برای شما یک زندان رها نشدنی ایجاد کند و یا آرامش و شادی را به شما ارزانی نماید. آنچه شما می بینید و تجربه می کنید نگرش شما را تحت تاثیر قرار می دهد. شما با جهان از طریق حواس و افکار خود ارتباط برقرار می کنید. اگر بتوانید احساس و تفکر خود را به گونه ای صحیح مدیریت کنید، جهان رانیز به گونه ای دیگر تجربه خواهید کرد. حق شناسی و سپاس، تزکیه نفس و ....از جمله عادتهایی است که می تواند نگرش شما را نسبت به جهان تغییر دهد.
▪ سد چهارم: ناامیدی و سرخوردگی
ـ راه حل: امیدواری
مطمئنا امیدواری آسیب رسان نخواهد بود. اما چگونه امیدوار باقی بمانیم. داشتن هدف، برنامه و انگیزه برای رسیدن به موفقیت چیزهایی است که به همراه امیدواری می تواند جان بخش و محرک باشد. افرادی که موفق هستند، هیچ گاه خود را سرزنش نمی کنند. آنها تنها به حال می اندیشند. این افراد در مدرسه و ورزش نیز موفق تر هستند و کمتر دچار افسردگی و اضطراب می شوند، تحمل این افراد در مقابل درد بیشتر خواهد بود. اجازه دهید کمی رویایی باشید و در رویا فرو روید ، این می تواند منبعی برای کسب امیدواری بیشتر باشد.
▪ سد پنجم: سرکوب کردن غم و غصه
ـ راه حل : واقعی احساس کنید.
داشتن دیدگاه مثبت بدین معنا نیست که هرگز به خود اجازه ندهید که احساس غم و اندوه کنید. والدینی که تمام تلاششان این است که فرزندانشان دچار غم و اندوه نشوند، تاثیر برعکس را مشاهده خواهند کرد. بعضی اندوه ها سبب می شود که فرد با محیط سازگارتر شده و در زندگی به سمت جلو حرکت کند. شادی به معنای عدم غم و اندوه نیست. شادی ساختگی اصلا درست نیست. با سرکوب کردن ناراحتی، شما چیزهای بیشتری را سرکوب خواهید کرد. حتی احساس مثبت خود را و در نتیجه افسرده تر و مضطرب تر خواهید شد. با بیان ناراحتی روشی نیز برای کنترل آن بدست خواهید آورد.
▪ سد ششم: گوشه گیری
ـ راه حل: گسترش ارتباطات
گسترش شبکه ارتباطی چه ربطی به شادی دارد؟
مطمئنا بیشتر از آنچه درک می کنید موثر است. طبق مطالعه ای ۲۰ ساله بر بیش از ۴۰۰۰ نفر ثابت شده است که نه تنها شادی شما تحت تاثیر دوستان شما است بلکه دوست دوستتان و حتی کسانی که تاکنون ندیده اید نیز در این زمینه موثر هستند و نقش ایفا می کنند. شادی درست مثل ویروسی است که به راحتی و به سرعت در بین شبکه افراد پخش و گسترده می شود. متاسفانه این روزها بیشتر افراد زمان طولانی را به گوشه گیری و اجتناب از برخورد در جوامع سیر می کنند. در نتیجه از این شادی مسری بری خواهند بود.!
اینکه ارتباط خود را با دیگران محدود کنید و تنها به خود و مشکلات خود فکر کنید، بعد از مدتی تصور خواهید کرد که این مشکل تنها از آن شماست. در حالیکه این طور نیست. شما و مشکلات شما چندان منحصر به فرد نیست . کافی است ارتباط خود را با مردم افزایش دهید تا متوجه شوید که آنها نیز چنین مشکلاتی را تجربه کرده اند و چه بسا در این ارتباط راه حل موثری نیز کشف کنید.
 
 
سلامت نیوز


:: موضوعات مرتبط: دانستنیها , ,
:: بازدید از این مطلب : 708
|
امتیاز مطلب : 47
|
تعداد امتیازدهندگان : 12
|
مجموع امتیاز : 12
تاریخ انتشار : 26 شهريور 1389 | نظرات ()
نوشته شده توسط : عارف

سیزده نکته برای زندگی – گابریل گارسیا مارکز

 

 

۱ ـ دوست دارم تورا نه به خاطرشخصیتت بلکه به خاطر شخصیتی که در هنگام با تو بودن پیدا می کنم.

۲ ـ هیچکس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی



:: موضوعات مرتبط: بخوان و بدان , دانستنیها , ,
:: بازدید از این مطلب : 705
|
امتیاز مطلب : 37
|
تعداد امتیازدهندگان : 11
|
مجموع امتیاز : 11
تاریخ انتشار : 26 شهريور 1389 | نظرات ()

صفحه قبل 1 صفحه بعد